نازگلم 16 ماهه شد + اولین سرماخوردگی ಥ_ಥ
به نام خدا
نگاهت را قاب میگیرم در پس آن لبخند که به من شور و نشاط زندگی میبخشد
16 ماهه شدنت مبارک عزیزم
جمعه یه جشن کوچولوی چهارنفره به مناسبت شانزدهمین ماهگرد عروسک مامانی و روز دختر با کیکی که داداشی زحمتش رو کشیده و خریده بود، برپا شد. با کلیک روی تصویر بالا میتونید تصاویر بیشتری با همون رمز همیشگی ببینید.
بخش دوم این پست رو با جملهای از مامان زهرا نازنازی شروع میکنم:
((ای کسانی که سرما خوردهاید لطفا از تماس با بچههای کوچک بپرهیزید و جدا ازبوسیدن آنها خودداری کنید زیرا با رعایت نکردن این کار و بیمار شدن بچهها دعای خیر مادران همواره به دنبال شماست ... ))
شنبه صبح وقتی زهرا نازنازی از خواب بیدار شد حس کردم بدنش یه کم گرمه کلی نگران شدم و حدس زدم که شب قبلش احتمالا سرما خورده و سریع شربت استامینوفن بهش دادم. تا بعدازظهر آبریزش بینی هم شروع شد و خلاصله دو شب اول ایشون تا 5 صبح بیدار بودند و گریه میکردند و ... و اینگونه شد که با تمام مراقبتهای شبانه روزی اینجانب اولین سرماخوردگی در دومین هفته از فصل پاییز به وقوع پیوست
بعد از دو روز خودم هم از ایشون گرفتم و دوشنبه اصلا حالم خوب نبود ولی در هر حال باید غذا درست میکردم و به یک سری از امور رسیدگی میکردم هنوزم خوبه خوب نشدیم وامروز میریم پیش دکتر صبور برای معاینه و چکاپ ماهانه ...
پی نوشت1: تصمیم گرفتم بدون تعارف به همهی خانواده بگم که بوسیدن زهرا نازنازی ممنوع
پی نوشت 2: خیلی دلم میخواست بیشتر از کارهایی که این روزها زهرا نازنازی یاد گرفته و حرفهایی که میزنه بنویسم ولی زیاد حالم مساعد نیست انشاالله در اولین فرصت