اینروزهای ما در ماه رمضان
ولادت باسعادت کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی(ع) مبارک
سلام به همه ی دوستان خوب و همراهم امیدوارم نماز و روزه هاتون قبول درگاه الهی باشه
زهرا نازنازی تا حالا حسابی من و داداشی رو در شبهای ماه رمضون همراهی کرده و تا سحر بیدار میمونه، بازی میکنه، حرف میزنه، جیغ میکشه و ... هر روز صبح ما ، از ساعت 12 ظهر شروع میشه
نمایی از نماز خوندن و مناجات با خداوند
تنها سریالی که فرصت میشه و پیگیری میکنم سریال شبکه 3 هستش که با دیدنش حسابی جوگیر شدم و همش به روحهایی که دور و برمون هستند فکر میکنم
این روزها عسلک مامان خیلی عاشق نون خوردنه و گفتن این کلمه رو هم به خوبی یاد گرفته. بازی جدیدی که با هم میکنیم اینه که ایشون وامیستن و من با فاصلهای ازش دستامو باز میکنم و میدوه میاد توی بغلمعسل خانوم مثل همهی بچه ها خیلی بیرون رفتن رو دوست داره و به محض اینکه داخل ماشین میشینیم کلی ذوق میکنه ولی ما این روزها اکثرا توی خونه هستیم
وقتی بهش میگم زهرا نازنازی مامان سرش درد میکنه ، حالم خوب نیست، خیلی ناراحت میشه و میاد منو ناز میکنه و میبوسه و من غرق در شادی و بالندگی میشم و همهی دردام یادم میره
کلمه های جدیدی که بتازگی یاد گرفته: (داداشی) ، (نون) ، (توپ) ، (دت هه = دسته ی xbox داداشی) ، اگر کسی خواب باشه میگه (خب پف)
پینوشت: با پست سحری چی درست کنم؟ در وبلاگ داداشی بروز هستیم(اونجا هم دوست داشتین نظر بدین) . بقیه عکسهای این روزها رو اینجا ببینید.