فصل زمستـان + شهـ ر کتـ اب
این روزها با اومدن فصل زمستون و سرمای هوا بیشتر باید توی خونه باشیم البته قبل از حضور زهرا نازنازی سرمای هوا زیاد برام مهم نبود ولی حالا دیگه نمیشه این موضوع رو جدی نگرفت از فصل زمستون روزهای برفی و درخت کریسمسرو خیلی دوست دارم. فعلا که امسال روزای برفیش روهنوز بطور جدی ندیدیم
اتفاق مهم دیگه ای که در اولین ماه این فصل (دی ماه) توی خونهی ما رخ میده آغاز امتحانات پایان ترم نوبت اول داداشی هستش البته از یه طرف خوشحالیم چونداداشی بیشترتوی خونه هست و یک روز درمیون صبحها میره امتحان میده و میاد خونه. ولی از طرف دیگه باید مراقب باشیم تا محیط خونه برای درس خوندن ایشون مناسب باشهبه عبارت دیگه زهرا نازنازی باید بیشتر وقتش رو با مامانش سپری کنه
خانوم خانمای ما این روزها بشدت علاقه به کارکردن = بازی کردن با لپتاپ و کیبورد و موس پیدا کرده و در حضوره ایشون بسختی میشه از این وسایل استفاده کردهمواره با گفتن عدیدم = عزیزم، دهترم = دخترم، خوهگلم = خوشگلم باعث میشه خستگی از تنمون دربره
پنجشنبه گذشته باتفاق داداشی رفتیم فروشگاه شـ هـ ر کتاب، عسلک کلی ذوق کرده بودو با دیدن اسباب بازیها و بچهها ابراز احساسات میکرد جالبه اینقدر با احساس وقتی یه بچه ای رو میبینه میگه نی نی که من دلم میخواد بخورمش
اینم بخشی از خریدهامون که مربوط به عسلک میشه، البته بجز اون منچ و ماروپله پارچهای که فعلا برای من و داداشی هستش. اون کتابی که عکس پیشی روش داره هم خیلی جالب بود هر صفحه بخشی داره که بچهها با لمس کردن اون قسمت با زبری، نرمی و ... آشنا میشن. رنگ انگشتی هم خریدیم ولی فعلا فکر میکنم زود باشه
چندتا عکس دیگه رو باهم اینجا ببینیم
خاطره نوشت: دو سال پیش در چنین روزی (9 دی 1388) قشنگترین خاطرهی زندگی من رقم خورد. کلیـــک
تولدانه: نهم دی ماه تــــولد دختر عمهی عزیز زهرا نازنازی سعیده جون مبارک باشه. امیدوارم در تمام مراحل زندگیت موفق و سربلند باشی.