زهرا نازنازیزهرا نازنازی، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 1 روز سن داره

خاطرات زهرا نازنازی

اربعین حسینی تسلیت باد

1390/10/24 2:42
425 بازدید
اشتراک گذاری

دختر عزیزم؛ مدتها از واقعه عاشورا می گذشت و یزید لعنت الله علیه، که دشمن دین خدا بود، دستور داد تا اُسرای کربلا رو به مدینه ببرن. برای همین یکی از سربازانش رو مأمور کرد تا اسرا رو به مدینه برسونه.

 ندای جـــاودانه زینب :

 ما رأیت الا جمیلا !!

چیزی جز زیبائی ندیدم !!  

آیا  آزاده تـــــر از ( اسرای کربلا ) یافت می شود ؟!

  سلام علی قلب زینب الصبور 

حضرت زینب س که در میون اسرا بود، از اون مأمور درخواست کرد تا اون ها رو به کربلا ببره تا حضرت زینب س و بقیه اهل بیت، بتونن مرقد پاک امام حسین ع و یارانش رو زیارت کنن. اون مأمور هم قبول کرد و اون ها روز چهلم، یعنی اربعین به کربلا رسیدن.

دختـــرم، اربعین روزیه که حضرت زینب س و دیگر اسیران بعد از چهل روز که از عاشورا می گذشت، دوباره به کربلا اومدن و مرقد امام حسین ع  و یارانش رو زیارت کردن. 

در اون روز، حضرت زینب س وقتی به مزار برادرش امام حسین ع رسید، به یاد روز عاشورا افتاد و اشک از چشمانش جاری شد و با برادرش از رنجهایی که کشیده بود حرف زد و از دست دشمن شکایت کرد. 

در این روز خواندن زیارت اربعین تاکید شده است 

به امید اینکه با اعمال و رفتارمون پیرو راه این عزیزان باشیم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)