یک شب زیبا + آغاز خونه تکونی
پنجشنبه شب 12اسفندماه بابایی پیشنهاد دادند جشن نهمین ماهگرد زهرانازنازی رو مهمون ایشون باشیم و با استقبال فراوان ما مواجه شدند.
این ماه جشن ماهگرد شما خیلی بهمون خوش گذشت و در رستورانی که بابایی زحمت کشیدند موسیقی سنتی بطور زنده اجرا میشد . شما خیلی ذوق کرده بودی و حسابی دس دسی کردی. با این کار بابایی کلی روحیهام عوض شد. [تقدیر و تشکر از همسر مهربونم]
زیبایی این شب وقتی دوچندان شد که همزمان با خارج شدن ما از سفرهخانه ، برف شدید می بارید و همه جا رو سفید کرده بود. من هم که عاشق برف هستم از بابایی خواستم یه کم بیشتر توی خیابونها دور بزنیم تا از دیدن بارش این نعمت الهی لذت ببرم.
روز جمعه رسما مراسم خونه تکونی ما با همراهی زهرا نازنازی آغاز شد. فعلا همه جا بهم ریخته است و در مرحلهی خیلی بعدی بسر میبریم. با شرایط موجود فکر کنم تا لحظه سال تحویل کار داشته باشم. اینم چندتا عکس از کمکهای ایشون
دختر نازنیم امیدوارم همیشه در زندگیت سلامت و شاد باشی