این روزها 90/4/1 + آفرین نوشت + تشکر نوشت
به نام خدا
اندر احوالات زهرا نازنازیه 1 سال و 20 روزه
امروز اولین روز از فصل زیبا و گرم تابستونه و این دومین تابستونی هست که زهرا نازنازی آغاز میکنه
این روزها همش یاد پارسال همین موقعها میافتم. روزها و شبهای خیلی سختی بود. دخترک من شبها به شدت گریه میکرد و نمیخوابید. چند شب اول بابایی باهامون همکاری کرد ولی چون ایشون باید صبح میرفت سره کار شیفت شبانه نگهداری از زهرا نازنازی با من و علی جون بود. خدا رو شکر که تعطیلات تابستونی علی شروع شده بود و کمک خیلی بزرگی برای من بود ...
و حالا در 1سال و 20 روزگی هنوز هم شبها به سختی میخوابی و معمولا تا 3 و 4 صبح بیداری ... این روزها حسابی برای خودت خانوم شدی و هر حرفی که بهت میزنم متوجه میشی.
وقتی داریم تلویزیون تماشا میکنیم میری اینطوری جلوش وامیستی و میخوای که به تو توجه کنیم
اگر کسی سرفه کنه سریع اداشو درمیاری و الکی سرفه میکنی --- یاد گرفتی دستای کوچولو و نازت رو ببری بالا و دعا کنی --- هر موقعه اسم حسین و یا حسینیه میاد شما شروع میکنی به سینه زدن --- شونه و برس رو میگیری دستت و مثلا موهات رو مرتب میکنی --- وقتی بهت میگم بریم دستات رو بشورم سریع پامیشی و زیر شیر آب خودت دستات رو میمالی بهم و میخندی --- وقتی داداشی خواب باشه هر طور شده خودت رو میرسونی به اتاقش و از تخش میری بالا و میشینی کنارش شروع میکنی به سرو صدا کردن تا بیدار بشه --- بهت میگم زهرا نازنازی پیشی چی میگه؟ میگی میو میو --- علی رو نمیتونی کامل بگی و به عل اکتفا میکنی --- اگر به چیزی نباید دست بزنی یا کاری رو نباید انجام بدی میگی نه نه و انگشت اشارت رو روبروی صورتت تکون میدی --- غذا خوردنت هنوز با ما هماهنگ نیست و هنوز دوست داری که سوپ خودت رو به شکل میکس شده بخوری --- عاشقه دوغ و دلستری --- سیب زمینی سرخ شده رو هم خیلی دوست داری --- اگر کسی بره حمام تموم مدت پشت در وامیستی و به در میزنی --- توی عروسک هات عسل رو خیلی دوست داری و با آهنگش نانای میکنی --- کلاغ پر و لی لی حوضک رو یاد گرفتی --- داداشی اسب میشه و شما روی پشتش میشینی و کلی ذوق میکنی
××این گلدون یاسمون هست در آخرین شب بهار، پر از گل یاس و تصویر بعد زهرا یاس یاسی ××
آفرین نوشت: دیشب متوجه شدیم دختر خالهی عزیز زهرا نازنازی فاطمه جون در آزمون ورودی مقطع راهنمایی تیزهوشان قبول شده و کلی خوشحال شدیم.
فاطمهی قشنگم برات آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم همیشه در زندگیت بهترینها برات رقم بخوره
برای دیدن تشکرنوشتها اینجا کلیک کنید
21 خرداد واکسن یکسالگی توسط دکتر صبور تزریق شد و خدا شکر خیلی راحت بود و هیچ مشکلی پیش نیومد
****تشکرنوشت ها****
از همهی دوستان خوبم بابت تبریک تولد زهرا نازنازی و نظرهای بسیار صمیمانه ، زیبا و دلگرم کنندهتون در پست تولد یکسالگی زهرا نازنازی تشکر میکنم و امیدوارم متقابلا شما هم همیشه شاد باشید.
27 خرداد که تولد بابایی بود سارا جون و آقا احسان عزیز تماس گرفتن و با یه ظرف پر از پاستای خوشمزه دستپخت سارا جون اومدن منزل ما و برای هدیه تولد بابایی هم یک کیف دستی چرم زحمت کشیده بودن ضمنا عمو احسان زحمت کشیده بود و یه پیراهن خیلی خوشگل با سلیقهی خودش برای زهرا نازنازی خریده بود.
30 خرداد فائزه جون اومد دیدن زهرا نازنازی و یک قلک کیتی خیلی ناز هدیه آورد(هنوز هدیه های تولد ادامه دارن)